درمان ناباروری زوج عراقی در قم زیر سایه امید

زینب در توضیح چگونگی شروع درمان گفت: ما از حوالی دیماه سال گذشته با مرکز جهاد دانشگاهی قم تماس گرفتیم و فرایند درمان باروریمان را آغاز کردیم. از اولین روزها، تیم اختصاصی مرکز به ما گفت که ضرورتی ندارد برای هر مرحله به قم سفر کنیم. همه مشاورههای تکمیلی از طریق تماس تصویری انجام میشود و تنها زمانی که باید برای اقدامات آزمایشگاهی و جنینپرداری و انتقال به قم بیاییم.
وی در بیان مزایای روند درمان افزود: این موضوع برای ما که از نجف اشرف میآمدیم، راحتی بزرگی بود. نیازی نبود هر هفته یا دهروزه مسیر پرپیچ و خم زمینی را طی کنیم. تنها کافی بود زمانی که تعداد فولیکولها و کیفیّت آنتیبادیها به حد مناسب رسید، آماده سفر شویم.
نجف تا قم؛ سفر و اقامت متمرکز
محمود در توضیح ورود به ایران و انتقال زمینی ادامه داد: وقتی وقت سفر رسید، از نجف سوار هواپیما شدیم و پس از حدود یک ساعت پرواز، در فرودگاه امام خمینی فرود آمدیم. در آنجا راننده تاکسی ویژه فرودگاهی که از قبل هماهنگ کرده بودند، منتظرمان بود. او با تابلو جهاد دانشگاهی، ما را به هتل برد.
زینب به امکانات اقامتی در قم اشاره کرد و گفت: مرکز جهاد دانشگاهی قم خودش هیچ هتلی ندارد، اما امکان رزرو یکی از هتلهای مجلل قم را فراهم کرده است. ما بین هتل خورشید، هتل پارسیا و هتل جمیل انتخاب کردیم و در نهایت «هتل خورشید» را برای ده روز اقامت رزرو نمودیم.
او فضای هتل و آرامش درمان در قم را مطلوب برشمرد و افزود: فضای هتل آرام و دلنشین بود و اتاق ما چشماندازی به حرم مطهر حضرت فاطمه معصومه (س) داشت. روز اول که وارد اتاق شدیم، سبد میوه و چای ایرانی منتظرم بود. احساس راحتی و اعتماد کردم، که برای یک زن تحت تنش هورمونی لازمترین چیز است.
نبض انتظار؛ بیوپسی و تست ژنتیک PGD/ پیگیری رشد جنین و تست PGD
محمود با اشاره به روند رشد جنین و بیوپسی ادامه داد: تیم مرکز از قبل تخمین زده بود که برای رشد اولیه جنینها تا مرحله بلاستوسیست حدود پنج روز زمان نیاز است. سپس نمونه بلاستوسیستها باید بیوپسی و فریز شود تا برای تست ژنتیک ارسال گردد که خودِ آزمون و بازگشت جواب نیز تقریباً چهار روز طول میکشد. بر این اساس مجموعاً ما باید حدود نه تا ده روز در قم بمانیم تا نتایج حاصل شده و سپس دوباره جهت انتقال جنین منتخب بازگردیم.
زینب به دغدغه مرکز در مدیریت استرس بیمار و کنترل داروها اشاره کرد و گفت: برای اینکه فشار روحی کاهش یابد، تصمیم گرفتیم همه این روزها را یکجا بمانیم. صبحها برای تزریق آمپولهای هورمونی مایۀ تحریک تخمدان، و انجام سونوگرافی و کنترل سطح هرمونها به مرکز میرفتیم. اگر نتیجهها ایدهآل بود، مسیر درمان را ادامه میدادیم؛ وگرنه دوز دارو یا زمان سونو را تنظیم میکردند.
این بانوی عراقی حمایت ماماها و همزبانی آن ها را آرامش بخش توصیف کرد و افزود: با اینکه نوبتهای تزریق و بررسی سونوگرافی گاهی خستهکننده بود، همصحبتی ماماهای عراقیزبان ما را آرام میکرد. آنها با عربی فصیح در توضیح مراحل کاملاً شفاف بودند.
محمود در توضیح مراحل بیوپسی و اعلام نتایج PGD ادامه داد: روز پنجم، تعداد قابل قبولی بلاستوسیست به دست آمد و عصر همان روز جنینها فریز شدند و برای آزمایشگاه ژنتیک ارسال گردید. چهار روز بعد، جواب تست PGD (تشخیص قبل از لانهگزینی) آمد. سه جنین پسر سالم با کیفیت بالا داشتیم.
زینب از تصمیمشان برای ماندن در قم گفت و گفت: هرچند امکان داشت برای انتقال جنین برگردیم نجف و دوباره بیاییم قم، اما پزشکان گفتند بهتر است در محیط آرام قم باقی بمانیم تا استرس سفر ما را دچار نوسان هورمونی نکند. به همین دلیل تصمیم گرفتیم تا روز انتقال هم در هتل باشیم.
التیام روح در فضای معنوی حرم و پیگیری دورادور
زینب فضای معنوی حرم فاطمه معصومه (س) را غیر قابل وصف برشمرد و افزود: میان این روزها، هر فرصتی پیش میآمد تا به حرم حضرت معصومه میرفتیم و دعای توسل میخواندیم. دور تا دور ضریح مطهر زائران به راز و نیاز نشسته بودند، ما هم ساعتها مینشستیم و دعا میکردیم.
محمود از گشت و گذار در شهر قم گفت و ادامه داد: بعد از زیارت، گاهی به گذر خان نزدیک حرم میرفتیم. کوچهای تاریخی با طاقهای آجری و مغازههای کوچک. هنوز حال و هوای سنتی خود را حفظ کرده است. انبار خرما، ماهی تازه جنوب و غرفههای میوه و سبزیجات فصلی. ایرانیها و عراقیها با هم عربی حرف میزدند و حس میکردی سالها به عقب برگشتهای.
لحظه موعود انتقال جنین و تولد امید
زینب با اشاره به نگرانیاش از دوری همسرش محمود، بیان کرد: رابط مرکز گفته بود محمود باید در زمان انجام معاینات پزشکی، سونوگرافی و در زمانی که من دراتاق عمل هستم در سالن انتظار آقایان منتظر بماند یا از کافیشاپ مرکز استفاده کند تا از طریق بلندگوهای مرکز او را صدا بزنند. البته در زمان ریکاوری بعد از عمل در یک اتاق خصوصی توانستم دستان محمود را بگیرم تا دلم کمی آرام بگیرد.
زینب گفت: وقتی در اتاق عمل دستگاه تصویربرداری سونوگرافی کنار تخت نصب بود. از روی مانیتور حرکت لوله انتقال جنین را میدیدم. تنفس عمیق گرفتم و با خودم گفتم «یا رب!» لحظهای نگذشت که همهچیز تمام شد. احساس کردم یک سبکبالی در درونم رخ داد.
محمود از احساسش بعد از انتقال جنین گفت و گفت: روز دهم، با اعلان بلندگوی مرکز صدایم کردند و من از سالن انتظار رفتم به سمت اتاق عمل. دیدم دکتر جنتیفر مسئول آزمایشگاه جنینشناسی لبخند میزند. او به من گفت دو جنین با بالاترین کیفیت را انتخاب کردهاند تا منتقل کند و ده دقیقه طول میکشد.
اتاق مخصوصی به ما دادند تا کنار هم باشیم
محمود از ریکاوری در اتاق بیماران بین الملل ابراز رضایتمندی کرد و گفت: چند دقیقه بعد از انتقال جنین، پرستاران زینب را به اتاق مخصوصی بردند تا در محیطی آرام و خصوصی در کنار هم باشیم. اتاقی که تلوزیون، یخچال، یک تخت راحت و یک مبل تک نفره داشت، من و زینب برای ریکاوری یکی دو ساعتی دراتاق مخصوص کنار هم بودیم.
زینب در توضیح مراقبت های پس از انتقال جنین بیان کرد: بعد از انتقال، سه روز زیر نظر بودیم. هر صبح برای چککردن هورمونها و اطمینان از لانهگزینی به مرکز می آمدیم و باقی ساعات را در اتاق استراحت میکردیم یا به حرم میرفتیم. در سالن انتظارمرکز بیماران پای تلوزیون مینشستند میتوانستند با یکدیگر معاشرت کنند و فرهنگهای مختلف را بشناسند.
زینب تمرکز مرکز درمان ناباروری جهاد دانشگاهی قم را شایسته تقدیر بر شمرد و گفت: به نظرم همین آرامش در کنار مراقبتهای پزشکی دقیق، باعث میشود بیمار بینالملل احساس غربت نکند و تمرکزش را روی هدف اصلی – تندرستی جنین و تعیین جنسیت – بگذارد.
محمود با اشاره به همراهی مرکز حتی در بازگشت به نجف و پی گیری دورادور درمان ادامه داد: بعد از سه روز، همه چیز نرمال بود و پزشکان اجازه دادند برای چکاپ اولیه مثبت به نجف برگردیم. باز هم تاکسی ویژه فرودگاهی دم هتل منتظرمان بود و مستقیم ما را به پای پرواز رساند.
محمود ادامه داد:
پس از بازگشت به نجف، پیگیری با مرکز از راه دور ادامه یافت. ما هر روز با واتساپ و تماس تصویری وضعیت را گزارش میدادیم و پزشکان هر توصیهای داشتند میگفتند.
قلبمان در ایران جا ماند/مرکز درمان ناباروری جهاد دانشگاهی پناهگاه امید ما بود
زینب در ادامه صحبت های همسرش افزود: در مسیر بازگشت، وقتی خیابان های تهران و شهرهای ایران زیر پای هواپیما محو میشد، بغض کردم. انگار نهتنها جسمم، که قلبم هم در ایران، در قم جا ماند. آنجا هر لحظه برای ما دعای خیر داشت.
زینب گفت: میخواهم یک پسر سالم داشته باشم و با همین ایمان طول این مسیر را طی کردم. امروز که به گذشته نگاه میکنم، میتوانم بگویم مرکز جهاد دانشگاهی قم بیش از یک مرکز درمانی بود؛ یک پناهگاه امید بود برای ما.
زینب افزود: نامهای هم به روابط عمومی جهاد دانشگاهی نوشتیم و از همه کادر پزشکی و اداری تشکر کردیم. گفتیم داستان ما نمونهای شود برای هزاران زوجی که از عراق و کشورهای همسایه میآیند و دنبال آیندهای روشن برای فرزندانشان هستند.
محمود صحبتهای زینب را ادامه داد و گفت: آنها هم در جواب نوشتند که این آغاز راه است و امیدوارند در آینده خدمات بیشتری مثل تلمدیکال و پکیجهای سفر درمانی ارائه دهند تا مسیر برای همه هموارتر شود.
زینب گفت: امید دارم روزی خبر تولد پسرمان را به مرکز بدهیم و بگوییم این قصه با آن دانه مهربانی در قم ثمر داده است. مشعل دعا و عشق هر دو بر فراز حرم مطهر و ملکوتی حضرت فاطمه معصومه (س) در قم روشن است و ما با خود نوری میبریم که تا همیشه در قلبمان میدرخشد.

نظر شما :